روش تفسیر تاریخی در بوته نقد(1)
در اینترنت جستجویی صورت می دادم که به مقاله ذیل راجع به «روش شناسی تفسیر به ترتیب نزول قرآن» به قلم آقای خلیل منصوری دست یافتم. من این مقاله را اینک با اصلاحات و افزودن دیدگاه خودم ذیل عنوان «نقد» می آورم:
یکی از روش های جدید تفسیری در جهان امروز تفسیر ترتیب نزول قرآن است که از سوی چند تن از محققان و پژوهشگران قرآنی مطرح شده است. این نظریه به جهت تازگی از اشکالات جدی رنج می برد و از سوی موافقان و مخالفان در تایید و رد آن مطالبی گفته و نوشته شده است.
تفسیر بر پایه ترتیب نزول قرآن به عنوان یک روش تفسیری هر چند به صورت روشی مستقل مطرح نبوده است و ما در سیر تحول و تطور تفسیر با این روش تا سده اخیر چیزی به دست نمی آوریم؛ ولی همواره در تفاسیر ترتیبی مفسران کوشیده اند تا با نگاهی به اسباب نزول برخی از موارد تفسیری و شبهات وارده را شناسایی و ردگیری کرده و تفسیر درستی به دست دهند.
در حال حاضر گروهی از این روش همانند روش های دیگر نو و بدیع بهره می گیرند تا در قالب نظریه های برنامه ای و روشی آن را ارایه دهند. روش هایی چون تفسیر ترتیبی موضوعی که تفسیر راهنما برترین و بهترین کتاب تفسیر در این حوزه و روش است و نیز تفاسیر موضوعی که تاکنون «پیام قرآن» و «مفاهیم قرآنی» و یا «تفاسیر موضوعی» آیت الله جوادی آملی را می توان نمونه هایی از این روش دانست. اما تفسیر به حسب نزول و ترتیب نزول تاکنون اثر مستقلی از آن ارایه نشده است و در حال حاضر نظریه پردازان این حوزه می کوشند تا مشروعیت چنین تفسیر و کار آمدی و کاربرد آن را توجیه و تبیین نمایند.
نقد: برخلاف نظر نویسنده مقاله افراد متعددی به تفسیر قرآن به ترتیب نزول همت گمارده اند که محمد عزه دروزه، ملاحویش آل غازی، مهندس بازرگان، جلال الدین فارسی و اخیر حجت الاسلام بهجت پور از آن جمله اند.
برخی از نظریه پردازان در این حوزه مانند آیت الله معرفت و دکتر جعفر نکونام و حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور و منذر حکیم بر این باورند که این روش تفسیری هر چند با اقبال از سوی مفسران و پژوهشگران رو به رو نشده است، ولی روش مفید و کارآمدی است که در حوزه روش شناختی و برنامه ریزی می تواند کارکردهای خود را نشان دهد. نظریه پردازان بر این باورند که هدف از این نظریه پردازی در هر حوزه ای بهره مندی از توانمندی های نظریه برای دست یابی به روش های دیگر جهت تحول سازی فرهنگی و تمدنی است. از این رو نظریه پردازان روش ترتیب نزولی می کوشند تا با بهره گیری از این نظریه روشی را در تحول سازی جامعه ارایه دهد.
? جواز و عدم جواز تفسیر ترتیب نزولی
علل گرایش به این نظریه و روش تفسیری آن است که شک و تردیدی وجود ندارد که قرآن در هنگام نزول این گونه که در مصحف نگاشته شده، نبوده است. قرآن به شکل تدریجی نازل شده و هر آیه ای یا دسته ای از آیات به دستور پیامبر در جایی از سوره ها قرار گرفته است. البته برخی از سوره ها یک جا نازل شده است؛ ولی این گونه نبوده است که همه سوره ها و آیات این گونه باشد. قرآن به صورت تدریجی به قصد فرهنگ سازی و متحول کردن مردمانی نازل شده است که بدوی و امی بوده اند. این سبک و شیوه پیام رسانی پیامبر (ص) به سبکی بوده است که با مصحف کنونی و چینش آن مخالف بوده است. در روایت است که یکی از ویژگی های مصحف شریف امیر مومنان (ع) پیروی از ترتیب نزول بوده است. این به معنای آن است که دست کم آن حضرت تألیف کنونی را در سوره ها مراعات نکرده است؛ حتی اگر در ترتیب آیات سوره های همان روشی که پیامبر(ص) دستور داده بود مراعات نموده است.
نقد: من بر خلاف دوستان بر این باورم که ترتیب آیات در سوره ها از سوی پیامبر اسلام(ص) هیچ تغییری نیافته و به ترتیب نزول است. تفصیل این نظر را در دو کتاب خودم به نام «پژوهشی در مصحف امام علی(ع)» و «درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن» آورده ام. اجمالاً یادآورم شوم که مبنای چنینش آیات بر خلاف نزول سه روایت مضطرب و مخالف با ظاهر قرآن و روایات معتبر و عقل و یا روایات اسباب نزول است که به تعبیر علامه طباطبایی قصصی انطباق یافته بر آیات قرآن اند، بدون این که اسباب نزول قرآن را بیان کنند.
این در حالی است که هیچ غرض عقلایی بر تغییر جای آیات از سوی پیامبر اسلام(ص) متصور نیست و این با فرمان آن حضرت به علی(ع) مبنی بر این که قرآن را به ترتیب نزول تألیف کند، معارضت دارد. علامه جعفر مرتضی و علامه طباطبایی و آیت الله معرفت نیز تا حدودی به این نظر گرایش دارند که ترتیب طبیعی آیات در سوره ها رعایت شده و آیات در سوره ها به ترتیب نزول است؛ مگر موارد اندکی که آن هم نیاز به اثبات با ادله معتبر است.
چنان می نماید که محل نزاع دو گرایش در عرصه تفسیر ترتیب نزول و ترتیب بر پایه مصحف کنونی در جواز و عدم جواز یعنی مشروعیت و عدم مشروعیت تفسیر ترتیب نزولی باشد. به این معنا که این پرسش از سوی مخالفان نظریه مطرح می شود که آیا روش تفسیر ترتیب نزولی خلاف شریعت است؟ یعنی آیا حرام و یا گناه است که مفسران قرآن را بر پایه ترتیب نزول آیات مورد بررسی قرار دهند؟
به نظر می رسد که به طور طبیعی تفسیر بر پایه ترتیب نزول آیات امری مشروع باشد و مخالفتی با شریعت نداشته باشد؛ زیرا روش تفسیر بر پایه نزول آیات اطاعت از دستور و فرمان خداوند است که فرموده است که فاتبع قرآنه یعنی مفسر روش ترتیب نزولی به امر اتباع عمل می کند؛ اتباعی که در آیه فاتبع قرآنه بر آن تاکید شده است. به سخنی دیگر می توان مدعی شد که تصور این معنا یعنی مفهوم تفسیر ترتیب نزولی مساوی با تصدیق و پذیرش جواز آن است.